اینو خوندنین؟ خب، میدونین طرف حسابم کی بود؟ یه لیموی خسته که انداختنش تو ابمیوه گیری حسابی چلوندنش! (نمیدونم شایدم نچلونون به هرحال:/ )

و امروزم به درست کردن وب برای اوشون گذشت و اره خلاصه که بدجور دهنم سرویس شد. هعی. اما در هر صورت خواستم این لیموی چلوند... چیزه ببخشید خسته  رو بهتون معرفی نمایم. رفیق جینگ بنده. مادمازل لیمو. (هی لیمو من باید تا اخر تو بیان هی لیمو صدات کنم؟ ریلی؟) 

 

عام، دیگه اینکه هم اسم وب رو و هم پروفایلمو و هم قالبمو عوض کردم_ قالبمو ممکنه بازم عوض کنم؛ ثبات ندارم که-_-  _ گمم نکنین ارامم:] (حالا یکی نیست بگه گمت بکنن بهتر؛ نه که خیلی مفیدی (دایناسور ابیه) (تا حالا پرانتز تو پرانتز دیده بودین؟:دی) ) 

و... دیگه چی میخواستم بگم؟...

عاهان؛عشق کتاب گوشِت با منه؟ این پست چرت و پرت منو خوندی؟ هنوز میگی خوب مینویسم پسر؟ کوتاه بیا بابا.

این پست انقدر پرت و پلا بود که فک کنم باید یه موضوع واسش باز کنم به اسم: یاوه گویی های یک عدد ارام:/ والا قصدم این بود که بیشتر لیمو رو معرفی کنم( ببین لیمو من واقعن نمیتونم لیمو صدات کنم خودت یه فکری بکنXD) که البته چون همیشه تو معرفی چلاقم، بیشتر به چرت و پرت گویی گذشت:]]