اولا که با جهان های موازی اشنا شدم، خیلی فک میکردم که ممکنه چجوری باشه! مثلا ادما هنوز توش هستن یا نه؟ دایناسورا چی؟ نکنه منقرض نشده باشن؟! کم کم فکرام رفت سمت اینکه ممکنه یکی اونجا باشه که از لخاظ اخلاقی بتونه با من خیلی مچ شه؟ و این افکار همینجووووور ادامه داشت تا تیام پیداش شد! 
تیام یکیه تو ذهن من! که گرچه ظاهرا خیالیه ولی من مطمئنم میشه پیداش کرد. براش نامه مینویسم و مطمئنم بدستش میرسه. نمیدونم چجوری ولی مگهه مهمه؟ مهم اینه که میدونم بدستش میرسه!( ببینم، نکنه میخواین بگین به الهامات قلبیتون باور ندارین؟) 
خلاصه اینکه آره، تیام اهل جهانهای موازیه:)  وقتی داشتم به اسمش فکر میکردم، تیام بنظرم رسید فقط چون خوش اهنگه و هم وزن ارامه. بعدتر رفتم دنبال معنی اسمش. دهخدا تیام رو همزاد معرفی کرده. بختیاری ها به چشم میگن: تی. تی+ا (برای جمع)+م (میم مالکیت)= چشمانم(:

تیام میتونه یه پسر باشه یا یه دختر. اسمی نیست که منحصر به جنسیت باشه و خوبیشم همینه! هرکس میتونه تیام رو یجور تصور کنه. مثلا منی که تو درک احساسات دخترا ضعیفم و روحیه م نود درصد پسرونست تیام رو پسر فرض میکنم. تویی که خیلی کیوت تری و دخترونگیت زیاده؛ فک کن دارم با یه دختر حرف میزنم:))
اوائلی که تیام رو تصور کردم(خرداد ماه امسال) ازش یه نقاشی هم کشیدم. خب ترجیح میدم نقاشی که ازش کشیدم خصوصی بمونه. تو پینترستم چندتا عکس دیدم. نه اینکه تیام دقیقن این باشه، اما یسری از ویژگی های اصلی چهرش رو داشت و خوشم اومد!




+ تو عکس بالا حالت ابروهاش،کشیدگی صورتش و اون چسب زخم انحصاری که همیشه رو صورتشه،خیلی شبیه تیامه. خیلی^^



+ تو این عکسم که خیلی خیلی تیام تره، تقریبا همه چیش تیامه جز رنگ چشماش. رنگ چشمای تیام شبه:)  ( مگه میشه کسی که اسمش تیامه چشماش قشنگ نباشه؟؟) 


خب اینارو گفتم که هرچند وقت یبار اگه نامه هام به تیامو اینجا گذاشتم در جریان باشین اوضاع چی باشه^^