این خیلی مسخره و در عین حال جذابه که دلمون برای آدمهایی تنگ میشه که نه دیدیمشون، نه دستشون رو گرفتم و نه در آغوششون گرفتیم. امروز؛ فارغ از جلسه مشاوره صبح برای کمک در انتخاب رشته؛ دائما درگیر این بودم که چقدر دلم برای ادمی که تا به حال ندیدمش تنگ شده و چقدر دلم میخواد تله پورت کنم تا خونشون و تا ابد کنارش بمونم. به من حس امنیت میده؛ و لبخند. فکر کردن بهش لبخند روی لبم میاره و با فکر کردن به یسری کارهاش، از اون خنده هایی که هم میخندی و هم سر تکون میدی و دست جلوی چشمات گرفتی از شدت کیوت بودنش.
میبینین؟ حتی الانم لبخند ردی لبم اورد:)))
بله داشتم میگفتم؛ دوستی و رفاقت در مجازی شانس بیشتری برای موفقیت، از نظر پیدا کردن سولمیت و کسی که لبخند روی لبت بیاره داره. تو وارد یک فضای گسترده تر میشی؛ محدودیتهای جغرافیایی مانعت نیستن و شانست برای پیدا کردن اونی که باید؛ بیشتره. هوم؟
اره اره میدونم. میدونم گاهی چقدر پرریسک تر و سخت تره میشه این روابط ولی خب میدونی؟ من میگم اگه اونی که باید باشه رو پیدا کنی واقعا سختی هاش به کتفته.
ببین حتی کم کم احساس میکنی اتصال روحی بینتون برقراره. مثلا وسط نوشتن همین متن بهش پیام دادم، گفت خوب نیست و الان غمم گین شده. درواقع دارم با یه غمِ گین شده براتون مینویسم:دی
خلاصه که اره. خواستم در ستایش آدمهای مجازی یکم حرف بزنم و بگم چقدر برام مهمن. خیلی زیاد. خیلی خیلی.
حتی امروز که مشاور ازم پرسید تصورت از خودت در 30 سالگی چیه، در کنار همه امال و ارزوهام دلم خواست راجب تو هم بهش بگم. بگم دوست دارم کنارت باشم، باهات قهقه بزنم یا سرمو بزارم رو شونت گریه کنم. راستش فعلی که قراره انجام بشه چندان مهم نیست. کنار تو بودن تنها بخش مهمشه. کنار تو خندیدن، اشک ریختن،اواز خوندن و حرف زدن و غصه خوردن دقیقا همون چیزیه که دوست دارم تو 30 سالگیم تجربه اش کرده باشم.
ولی تو دلم نگهت داشتم؛ چون از درمیون گذاشتنت با "هرکسی" احساس خوبی ندارم. اونم یه مشاور موقت که کلا دو جلسه پیشش رفتم...
+گفتم رفتم پیش مشاور.. جدی میگم،خیلی بهم کمک کرد. من به مشاوره های تربیتی رفتاری و اینا زیاد اعتقادی ندارم ولی صحبت کردن با یه مشاور خبره تحصیلی تو زمینه انتخاب رشته؛ اونم واسه منی که حتی یه اپسیلون قطعیت رو چیزی نداشتم خیلی کمک کننده بود. تنها بدیش این بود که یه تصمیم عحیب و متفاوت گرفتیم و هرکس ازم پرسید:خب نتیجه؟ من فقط چند کلمه کوتاه جوابش رو دادم: خیلی مفصل بود، ولش کن.
چون راجبش خیلی حرف زدیم و به این نتیجه رسیدیم که یه ریسک بزرگ و در عین حال پر سود رو انجام بدم و تنها افرادی که کاملا دربارش مطلع هستن مامان و بابام و اقای مشاوره. گفتم که اگه الان پرسیدین نتیجه چیشد بدونین واقعا واقعا خیلی مفصل و قاطی پاتیه و من دوست ندارم با دادن یه جواب کوتاه خودم رو در معرض قضاوت قرار بدم:|~
و اینکه به همین زودی یه پست راجبش مینویسم و اونجا توضیحش میدمD: